استادى از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد میزنیم؟
چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند میکنند و سر هم داد میکشند؟
شاگردان فکرى کردند و یکى از آنها گفت: چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را ازدست میدهیم.
استاد پرسید: اینکه آرامشمان را از دست میدهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد میزنیم؟ آیا نمیتوان با صداى ملایم صحبت کرد؟
چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد میزنیم؟
شاگردان هر کدام جوابهایى دادند امّا پاسخهاى هیچکدام استاد را راضى نکرد.
سرانجام استاد چنین توضیح داد: هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلبهایشان از یکدیگر فاصله میگیرد. آنها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند.
هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آنها بایدصدای شان را بلندتر کنند.
سپس استاد پرسید: هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى میافتد؟
آنها سر هم داد نمیزنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت میکنند. چرا؟ چون قلبهایشان خیلى به هم نزدیک است. فاصله قلبهاشان بسیار کم است .
استاد ادامه داد: هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى میافتد؟
آنها حتى حرف معمولى هم با هم نمیزنند و فقط در گوش هم نجوا میکنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر میشود.
سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بینیاز میشوند و فقط به یکدیگر نگاه میکنند. این هنگامى است که دیگر هیچ فاصلهاى بین قلبهاى آنها باقى نمانده باشد.
...
امیدوارم روزی رسد که تمامی انسان ها قلب هایشان به یکدیگر نزدیک شود
منبع:بهشت سخن
امانالله قرایی مقدم جامعه شناس درباره پرسش مهر رئیس جمهوری گفت: «این بهترین پرسشی بود که رئیس جمهوری در بین نوجوانان مطرح کرد و آنها را به فکر فرو برد تا بلکه کمی از خشونتی که در جامعه ما وجود دارد کم شود. متأسفانه خشونت جامعه ایرانی را فرا گرفته است و این موضوع را میتوان در طبقات مختلف جامعه و بین اقشار مردم دید. با این حال ریشه خشونت از خانواده شروع میشود و به جامعه میرسد. «مارگارت مید» مردم شناس معروف یک بررسی درباره شیوع خشونت بین دو قبیله انجام داده است و به این نتیجه رسیده در قبیلهای که مردم با نوزادان خود از همان بدو تولد مهربان و با خوبی برخورد میکنند خشونت کمتر از قبیلهای است که بدترین رفتارها را با نوزادان و کودکان خود دارند.