پرسش مهر 17

خشم کور - دکتر طباطبایی

بررسی‌­های کارشناسانه خیلی واضح مشخص کرده که عمده دلیل رفتارهای جابرانه و خشن، این است که مهاجم، چیزی را می­خواهد، خواسته­‌ای دارد که به نظر او برای رسیدن به آن راه و روش دیگری، جز دست زدن به خشونت وجود ندارد یا نمیداند وجود دارد.

این خواسته، می­تواند ناشی از ترس باشد، ترس از این که به او آسیب وارد شود، ترس از تحقیر شدن در مقابل جمع حاضر و خرد شدن شخصیت اش، یا این­که می­خواهد آب­ رفته را به­ جوی بازگرداند، یا ضعف اجتماعی و شخصیتی خود را بپوشاند، یا به­ شکلی اساسی، از نظر روانی، می­خواهد ثابت کند که اوضاع دست اوست، شاید هم ­قدر و اعتبار از دست ­داده ­اش را طلب می­کند؟ و… صدها دلیل دیگر.

علت و دلیل او مهم نیست; موضوع این است­ که مهاجم چیزی را می­طلبد و به­ واسطه آن دست به خشونت زده است و شما تصادفی یا عمدی بین او و خواسته­ اش قرارگرفته­‌اید، و او برای رسیدن و­ دست­یابی به خواسته خود، می­خواهد از سد شما بگذرد.

ترس و خشم، از جمله احساسات طبیعی ­انسان است که در اثر عوامل مختلف، بروز می­نمایند و پیامدهای روانی و رفتاری مختلفی دارند. ترس و خشم اگرچه دو حس روانی هستند و در اثر عوامل خارجی و یا ذهنی، زنده می­شوند; ولی خود باعث فعل و انفعالات شیمیایی و هورمونی در بدن و متابولیسم کارکرد قلب و عروق شده، که در نهایت به واکنش‌های فیزیکی و رفتاری، ختم می­گردند.

به­ هیچ روی نمی­توان خشم و ترس را از احساسات انسانی حذف کرد، نمی­توان گفت کسی نمی­ترسد، هیچ­کس عصبانی نمی­شود، بلکه درصد خشم یا ترس در افراد، بسته به سابقه­ روانی، محیطی و ژنتیکی، متفاوت و میزان ­آن، متغیر است. اما این که فردی، این دو حس را نداشته باشد، غیر ممکن و بعید می­باشد.

خشم، سلاحی قوی برای برخورد و مقابله با تهدید است؛ اما در عین­ حال بزرگ­ترین نقطه ضعف نیز محسوب می­شود. به­ خصوص به­ کار بردن آن برای ارضای عقده­‌های روانی، فرار از دردِ احساسی، یا پوششی بر آن­چه پذیرفتنی ­نیست. استفاده از سلاح ­خشم، برای دفاع در برابر تهدید، مستلزم پرداخت بهایی ا­ست.

«نقش­ خشم، نیاز و میل روانی به­ مقابله با تهدید، کانون اصلی توجه فرد قرار می­گیرد و نیازهای دیگر از مرکز توجه خارج ­می­شوند. خشمگین­ شدن، احساس اعتماد­ به­ نفس را تقویت­ می­کند. هرچه میزان ­خشم فزونی یابد، باور این­که می­توان با تهدید احتمالی مقابله نمود، قوی­تر می­گردد. خشم، این ­فکر را در فرد ­خشمگین ایجاد ­می­کند که آن­چه انجام می­دهد، به­ جا و حق اوست. و به­ طور کلی در سایه ­خشم، سایر احساسات انسانی بسیار کم­رنگ و ناپیدا می­شوند» (مراحل پنج گانه تکوین جنایتی قاهرانه- مارک مک یانگ)

فرایند دفاعی و روانی­ خشم، عادتی­ ذهنی و ناخودآگاه است که از میزان استرس­ درونی یا تهدید و یا خطر موجود می­کاهد و اغلب، به­ گونه­‌ای غریزی، در هر شخصی وجود دارد. خشم، پوششی بر نقاط ضعف روانی فرد است. استفاده از خشم به­ عنوان اقدامی­ دفاعی و واکنشی ­قدرتمند، در برابر رویدادها، اغلب به ­رفتارهای بی‌­تناسب و اشتباه، منجر می­شود. در فرایند خشم و اجرای آن، اندیشه و منطق و شعور، نقش چندانی ندارند و اکثر رفتارهای انجام شده در چهارچوب ناهنجاری تعریف ­پذیرند.

«حساس ­ناکامی، درماندگی و… در اصل، توصیف حالت و موقعیت روانی پیش­ آمده است. ناکامی، یعنی دست ­نیافتن به آن چه مد نظر فرد است. درماندگی، نداشتن توانایی در انجام­ کاری ا­ست که میل درونی طلب کرده. ابهام، درک نکردن اوضاع و احوال است و چنین موقعیت‌هایی، می­تواند احساسات متعددی را آزاد کند؛ از جمله اضطراب، اندوه، کسالت، ملالت و خشم. اشخاصی که می­خواهند همیشه قدرتمند ظاهر ­شوند و عنان امور را در اختیار داشته ­باشند، به طور معمول خشم، واکنش متداولی از جانب آنان است» (مراحل پنج گانه تکوین جنایتی قاهرانه- مارک مک یانگ)

هر انسانی از قدرت، احساس ­خشنودی و رضایت می­کند. اما منظور و مفهوم قدرت و تعریف آن، خیلی ­ها را دچار توهم و خطا می­نماید. بسیاری، چون خود را ناکام و درمانده می­ پندارند، سعی دارند از طریق پوشاندن این احساسات با خشمگین­ شدن، جریان امور را به­ دست گیرند.

وقتی خشم فوران می­کند، احساسات دیگر، رقیق و محو می­شوند. خشم، ناتوانی، عجز، ضعف، ناکامی، ناامیدی و دیگر احساسات منفی روانی از این دست را، کم رنگ و کم مایه می­کند و فردی که دچار چنین نقاط ضعفی باشد، به طور موقت با پوشش خشم خود را قدرتمند می­بیند.

احساس قدرت، در میان مردان امری شایع است و اغلب به عنوان یک ویژگی مردانه ارزیابی می­گردد. اما خشمگین ­شدن برای رسیدن به احساس قدرتمندی، هیچ کمکی به حل مساله اصلی نمی­کند. خشم، فراری موقتی­ است که اغلب بر وخامت اوضاع می­افزاید. خشم، بر توانایی استدلال­، تأثیر منفی شدیدی می­گذارد، آن هم زمانی که برای حل مشکل، به استدلال منطقی بیش­تر نیاز است. علاوه بر آن، خشم زاویه دید را به سیاه و سفید محدود می­کند.

درست­ اندیشی، رسیدن به ­احساس حق به­ جانب ­بودن، حل منطقی و عقلانی ­بحران را با دشواری رو­­برو می­سازد. خشم، در ساده ­ترین اشکال خود، به رنجش منتهی می­شود، افراد را از هم دور می­کند و دیواری بین آنان ایجاد می­نماید. خشم سرکوب شده تولید اضطراب و افسردگی می­کند.

خشم، روابط انسانی را مسموم و مانع لذت بردن از زندگیمی­شود

منبع: بنیاد فرهنگی پژوهشی دکتر طباطبایی

م.نخعی

نظرات  (۱)

چه جالب این اطلاعات خیلی به دردم خورد

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی