پرسش مهر 17

برافروختگی چهره، در هم فرو رفتن ابروها، بیرون زدن چشم ها از حدقه، متورم شدن رگ های گردن، لرزش اندام و گاه ... نه! معمولاً کسی در جمع ما هنگام عصبانیت، حرف بد از دهانش خارج نمی شود. امام صادق علیه السلام فرموده است:

«الغضب مفتاح کل شر1؛ غضب کلید هر شر و بدی است». در روایات خشم و غضب، اخگری از شیطان، نوعی از دیوانگی و جنون و نابودکنندة دل دانسته شده است.2 تنور این بیماری خطرناک، در آغاز، چندان داغ نیست؛ اما به مرور زمان بر حرارت آن افزوده می شود.

انواع غضب

پیش از بیان انواع، بدانیم که قوة غضبیه از نعمت های بزرگ الهی است. نعمت؟ آری، این قوه باعث می شود در برابر ناملایمات طبیعت ایستادگی کنیم، امر به معروف و نهی از منکر را در جامعه اجرا کنیم و جلوی مفاسد اجتماعی را بگیریم، ترس در دل اوباش و تبهکاران اندازیم، به کمالات فراوان دست پیدا کنیم و از امت واقعی پیامبر باشیم؛ زیرا قرآن، پیامبر صلی الله علیه وآله و یارانش را چنین وصف می کند: «محمد ـ فرستادة خدا ـ و یارانش، با کافران سخت دل و با خویش مهربان اند.»

پس خشمی که به نام خدا و برای خدا و با مدد خدا هنگام در خطر افتادن دین خدا باشد پسندیده است، چنان که در روایت آمده که هرکس برای خدا خشم گیرد، خدا به خاطر او خشم می گیرد و در قیامت خشنود می گرداند.3 حضرت موسی علیه السلام از خدا می پرسد در قیامت چه کسانی در سایة عرش خواهند بود؟ خداوند به او وحی می کند: «... کسانی که هرگاه حرام های من حلال شمرده شوند، مانند پلنگ زخم خورده، خشمناک می شوند.»4

صورت برزخی غضب

خداوند به موسی علیه السلام می فرماید: «به زیردستان خود خشم مکن تا از غصب من (در قیامت) در امان باشی».5 آن چه از این سخن فهمیده می شود این است که صورت خشم و غضب در این دنیا، صورت آتش خدا در آن دنیاست. آتش جهنم نیز، آتش وصف ناشدنی است. آتشی که در دنیا وجود دارد از جنس ماده است و باتوجه به این که همة ما در عالم ماده زیست می کنیم، آتش بی نهایت و غیرمادی جهنم را نمی توانیم درک کنیم. تازه، آن چه دربارة عذاب غضب گفته شد، مربوط به غضب صرف است؛ اما گاه غضب، خدای ناکرده به حسد، کینه، پرده برداشتن از اسرار مردم، تهمت و افترا به اطرافیان، قتل و غارت (نعوذبالله) به سب انبیا و اولیای الهی ختم می شود و سرانجام، نور ایمان را خاموش می کند. پرواضح است که سزای چنین اعمالی در قیامت چه خواهد بود. در روایات آمده که اگر غضب و خشم در فردی ملکه شود، در قیامت به شکل حیوان درنده محشور می شود. این صورت برزخی، اثر همان عمل اوست. او در این دنیا نیز خلق و خوی حیوانات درنده را داشته اما از آن غافل بوده است و حال که پرده ها به کناری رفته به واقعیت خود پی برده است. تازه حیوانی که قابل مقایسه با هیچ حیوانی نیست؛ چنان که قرآن می گوید: «اولئک کالانعام بل هم اضل».

عوامل به وجود آورنده

نخستین عامل، حب نفس است. کسی که به خود یا مال یا جاه وابسته است، وقتی آن ها را در حال از دست رفتن می بیند، خشمگین می شود و این کاملاً طبیعی است. همان گونه که اگر فرد با ایمان، ایمانش را در معرض خطر ببیند، یا برخی را درصدد تخریب ایمان مردم بیابد، غضب می کند. پس دوست داشتن خود، اولین عامل غضب است.

عامل دوم، خوب دانستن غضب به واسطة نادانی است. مثل بسیاری از افراد که غضب را نوعی شجاعت می دانند و گاه از این به اصطلاح شجاعت های خود تعریف می کنند! این ها غافل اند از این که شجاعت وغضب، تفاوت بسیار دارند. مبدا شجاعت، اعتماد به نفس، اعتدال و ایمان است؛ ولی مبدأ غضب، ضعف و تزلزل و سستی و افراط و تفریط است. از این رو، غضب در بیمارها بیش از افراد سالم، در کودکان بیش از میا ن سالان و در بخیل، بیش از کریم است.

راه های درمان

نخستین راه، تفکر است؛ این که فرد فکر کند در این که این قوه ای که خدا در او به امانت وانهاده باید در جای خود استفاده کند و اگر در خلاف آن مصرف کند، در امانت خیانت کرده است و از غضب خدا در امان نخواهد بود. دیگر این که جلوی غضب را در همان لحظه های آغازین پیدایش بگیرد تا تنور این بیماری داغ نشود و اسباب هیجان آور آن را برطرف کند. هم چنین فرد باید در حال غضبناک شدن، تغییر وضعیت دهد؛ مثلاً اگر ایستاده است، بنشیند و اگر نشسته است، بایستد یا این که خود را به کار دیگر مشغول کند و نیز از اطرافیان خود بخواهد که هرگاه او را در حال غضب دیدند، دست او را بگیرند و او را آرام کنند. فردی که در خود غضب را حس می کند باید لجاجت ـ که گاه ریشه غضب است ـ را در خود نابود کند. راه های دیگر نیز برای درمان وجود دارد که بازگشت همه به اصلاح نفس است.

با این همه، باید از خدا خواست که انسان را از عوارض این بیماری خطرناک برحذر دارد؛ عوارضی که گاه باعث نابودی مردمان بسیاری در دنیا خواهد شد. چنان که گاه، خشم و شهوت رئیس جمهوری در دنیا، باعث هلاکت هزاران زن و مرد بی گناه می شود.

در این باره مولانا چه خوش سروده است:

خشم و شهوت مرد را احول کند

ز استقامت روح را مبدل کند

پی نوشت ها:

1. کلینی، اصول کافی، ج 2، کتاب ایمان و کفر، ص303.

2. محمد محمدی ری شهری، منتخب میزان الحکمه، ج 2، ص 768.

3. همان.

4. همان.

5. کلینی، اصول کافی، ج 2، کتاب ایمان و کفر، ص303.


منبع:پایگاه اطلاع رسانی حوزه

م.نخعی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی